موفقیت نامحدود

چیزی در این کره خاکی وجود ندارد که نتوانید آن را بدست آورید، کافی است در ذهن خود این حقیقت را بپذیرید که میتوانید

موفقیت نامحدود

چیزی در این کره خاکی وجود ندارد که نتوانید آن را بدست آورید، کافی است در ذهن خود این حقیقت را بپذیرید که میتوانید

چگونه اعتماد به نفس بالایی داشته باشیم ؟

1. تفکر مثبت داشته باشید. هر چه خوشبین تر باشید اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت.

2. در زندگی هر چه اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید بیشتر افراد و موقعیت هایی را که می توانند به شما کمک کنند تا به هدفهایتان برسید به سوی خود جذب خواهید کرد.

3. برای ایجاد اعتماد به نفسِ بیشتر، مدام با خودتان تکرار کنید: " خوشبختم ، سالمم و حال خوشی دارم."

4. تمرکز کامل برروی هدف اصلی ، در شما احساس قدرت ، اراده و استقلال ایجاد می کند.

5. تکلیفتان را با خودتان روشن کنید. این که دقیقاً بدانید چه می خواهید اعتماد به نفس شما را بی اندازه افزایش می دهد.

6. تردیدها را کنار بگذارید. خود را کاملاً متعهد سازید که زندگی ای را آغاز کنید که برای آن ساخته شده اید.

7. این که اعتقاداتتان چقدر عمیق است و تا چه حد به تعهدات خود پایبند هستید قدرت شخصیت شما را نشان می دهد.

8. احساس اعتماد به نفس و داشتن اقتدار فردی ناشی از رویارویی با مشکلات و غلبه بر آنهاست.

9. زیر بنای اعتماد به نفس در هر زمینه ای تهیه مقدمات و آمادگی است.

10. در هر زمینه ای هر چه بیشتر یاد بگیرید و دانش خود را بالا ببرید اعتماد به نفستان نیز بیشتر می شود.

11. تمرین و تکرار زیاد در هر زمینه ای برگ برنده را به دست شما می دهد.

12. شما می توانید به گونه ای باشید، چیزهایی داشته باشید و از عهده کارهایی برآیید که هرگز خواب آن را هم ندیده اید. این توانایی درست در همین لحظه در درون شما وجود دارد.

13. ویژگی مشترک و منحصر به فرد زنان و مردانی که کارهای بزرگ انجام می دهند داشتن این احساس است که انجام کاری بزرگ جزئی از سرنوشتشان است.

14. برتری حاصل از تسلط کامل در کار، زیربنای اعتماد به نفس و عزت نفس پایدار است.

15. آنچه توانایی های بالقوه شما را در جهان خارج محدود می کند دو چیز است: باورهای شما و این که تا چه حد به توانایی خود در انجام کارها اطمینان دارید.

وقتی با شکست روبرو می شوی ...!

وقتی با شکست روبرو می شوی بلند شو و دوباره ضربه بزن. دوباره، دوباره، دوباره… . آنقدر ضربه بزن تا موانع و مشکلات یکی پس از دیگری خرد شوند! این تنها کاری است که پس از هر شکست می بایست انجام داد!

 

شکست بزرگترین موقعیت یک انسان است و انسان هایی که شکست های فراوان و مکرر خورده اند و هرگز تسلیم نشده اند اشخاصی خود ساخته و خودباور هستند که بسیار بیش از هر کس دیگری حرف هایی برای گفتن و نکاتی برای آموختن به ما خواهند داشت. کسانی که از شکست خوردن نمی ترسند و هراسی از خطر کردن به دل راه نمی دهند همان هایی هستند که بالاخره به پیروزی خواهند رسید. آنهایی که بالاخره به خاطر ممارست و پیگیری، به خاطر غلبه به ترس و روبرو شدن با مشکلات و خطرهای احتمالی آنچه را می خواهند به دست می آورند.

برای آنکه چیزی را به دست بیاوریم ابتدا لازم است آن چیزهایی را که نیاز است تغییر دهیم و شروع هر تغییر از درون است. باید نظام فکری و باورهای خودتان را منقلب کنید تا زندگی تان به طریق چشمگیری متحول شود. باید جلوی پرورش باورهای قدیمی و غلط و اشتباه گذشته را بگیرید و آنها را ریشه کن کرد تا جایی برای اندیشه های جدید و موثر یافت شود.


باور قدیمی همان چیزی است که می گوید “نکن! اینکار را نکن. چرا موقعیت خودت را به خطر می اندازی. با همین که داری بساز! این کافی است. ممکن است شکست بخوری، ممکن است دچار اشتباه شوی، ممکن است همان چیزهایی را هم که داری از کف بدهی. راه پر خطر است” و باور جدید می گوید “هر چیزی بهایی دارد. بلند شو. تکانی به خودت بده و با عزمی راسخ و با قدم هایی استوار رو به جلو گام بردار. خطر جزیی از راه است. خطر کردن نیمه پنهان و نهان هر موفقیت است. بلند شو!”

به ندای درونی خود گوش فرا دهید. چیزی که همواره و بی وقفه شما را به بهتر شدن دعوت می کند. صدایی که از شما می خواهد تا دست به کار شوید و برای زندگی حال و آینده خودتان کاری کنید. آیا این صدا را می شنوید؟ بلند شو!

بلند شو و به خطر هایی که در راه رسیدن به هدف داری خیره نشو. درواقع منظور این است که آنقدرها هم به خطرهای احتمالی راه توجه نکن چرا که اگر دائما ذهنت درگیر خطرها و مشقات راه باشد از رسیدن به هدف منصرف خواهی شد. بلند شو!

 

اگر از شکست های گذشته هراسانی، اگر تصویر ناخوشایندی در ذهنت به جای گذاشته است، اگر احساس می کنی دیگر توان مقابله نداری یا حتی اگر فکر می کنی انگیزه های لازم از درونت محو شده اند باز هم تنها یک حرف برای گفتن دارم. بلند شو! اینکه چند بار به زمین می افتی و چند بار به زمینه زده می شوی مهم نیست، اینکه چند بار از زمین بر می خیزی و چقدر شهامت و جسارت ادامه دادن را داری است که اهمیت دارد. پس بلند شو!

می گویند در پس بدترین عقیده ها نکته مفیدی نهفته است پس اگر در پس بدترین عقیده ها می توان نکته موثر و مفیدی را پیدا کرد “در پس بدترین اتفاق ها و شکست ها هم نکته مثبتی وجود دارد”. نکات مثبتی که به ما درس می آموزد و به ما یاد می دهد که رسم زندگی و پیروزی چیست و کدام کار غلط است. پس نکات مثبت این شکست را پیدا کند و بلند شو!

 

شکست همان چیزی است که هر کسی در زندگی به آن نیاز دارد چرا که شکست به ما نشان می دهد که کارهای غلط کدام است و کار صحیح کدام است. حال کافی است تشخیص دهیم کدام کار را دیگر هرگز نباید انجام داد و انجام کدام کار را باید شروع کرد. شکست نه تنها چاشنی موفقیت است و شکست نه تنها پذیرفتنی است، بلکه اغلب لازمه موفقیت است. از تو می خواهم که شکست را یک لازمه بدانی و بلند شوی!

بزرگترین انسان ها همواره از شکست استقبال کرده اند و شما هم باید چنین کاری را کنید. نه آنکه آنها به عمد خودشان را به مقصد شکست هدایت می کرده اند اما هر زمان هم که بر اثر بی دقتی و برنامه ریزی غلط به موانع و شکست می رسیدند آنرا می پذیرفتند و برای عبور از آن فکری می کردند. بلند شو و به استقبال شکست برو!

شکست به مثابه در بسته ای است. هر در بسته به ما می فهماند که برای باز کردن من کلیدی وجود دارد و این شما هستید که باید به دنبال کلید آن بگردید. در بسته مساوی است با وجود یک کلید، برابر است با راهی برای رهایی و عبور و اینکه چقدر شما از خودتان استقامت و پایداری به خرج می دهید نشان می دهد که چقدر در باز کردن قفل ها و درهای بسته زندگی تان توانایی دارید و اینکه چند بار از زمین برخواهید خاست مشخص می کند که چقدر به زندگی خودتان علاقه دارید! بلند شو و علاقه ات به زندگی را به خودت و دیگران ثابت کن!

 

راندی پاوش در جایی گفت “دیوارهای آجری به دلیل آنجا قرار دارند!؟ آنجا نیستند که جلوی ورود ما را به داخل بگیرند. دیوارهای آجری تعبیه شده اند تا به ما نشان دهند که ما چیزی را چقدر مشتاقانه می خواهیم.” و من معتقدم تنها کسانی آن دیوارها و موانع موجود در راه را بی دلیل نمی دانند که خودشان را باور دارند. آنهایی که در تلاشند و شکست، اگر چه هم که برایشان اتفاق می افتد اما بی معنی است! بلند شو در تلاش باش تا شکست برایت بی معنی شود!

زمانی که در رسیدن به آنچه می خواهید ناکام می مانید و شکست می خورید، تجربه همان چیزی است که به دست آورده اید. کسانی که بیشتر شکست خورده اند تجربیات بیشتری دارند و کسانی که تجربیات متعددی را در کوله بار زندگی شان به همراه می کشند مطمئن تر به اهدافشان می رسند. پس اینبار مطمئن تر بلند شو!

شخصی که شکست خورده است از آن پس می داند که چگونه می بایست از شکست های احتمالی آینده اجتناب کند اما شخصی که مشکلات و شکست ها را به واقع لمس و احساس نکرده است از مشکلات غافل است. تجربه همیشه مهمترین و ارزشمندترین چیزی است که برای عرضه کردن دارید. حال که می دانی چگونه از شکست ها اجتناب کنی با خیالی آسوده بلند شو!

 

حال با تمام آن چیزهایی که گفته شد دو راه پیش روی ماست. یا به خاک بازگردیم و در کنار مردگان بدون هیچ احساسی، بی خطر برای همیشه بیاسائیم و یا برخیزیم. بلند شو که به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد…

استقامت، رمز پیروزی است

بسیار بوده که شروع کرده ایم اما اواسط راه، نیمه کاره رها کرده ایم. بسیار بوده که قصد کرده ایم اما شروع نکرده، خسته شده ایم، بارها پیش آمده که خواسته ایم اما بریده ایم!

آیا آخرین باری که عقب نشینی کرده اید را به خاطر می آورید؟ احتمالا چندان دیر و دور از خاطر نیست. احتمالا آنقدر قریب الوقوع بوده است که همین حالا با یادآوری آن احساس رنجش و تلخی به شما دست داد. مهم نیست! انصراف برای همه بوده است. چه برای یک دانشجوی چند ترم گذرانده، چه برای زوجی که از هم جدا شده اند، چه برای ورزشکاری در میدان رقابت و چه برای پژوهشگری در دوره تحقیقات یا تاجری در یک پروژه سرمایه گذاری…

همانطور که گفتیم این مهم نیست، بلکه مهم آن است که بدانیم چگونه از این پس دیگر انصراف ندهیم، عقب نشینی نداشته باشیم و میدان را خالی رها نکنیم. مهم آن است بدانیم آنقدر زمان در اختیار نیست که اگر چه حق انصراف برای همه هست اما استفاده از آن برایمان مجاز نیست! مهم این است که بدانیم آنقدر فرصت در اختیار نداریم تا با جا زدن ها و ترسیدن فرصت های آتی را نیز از بین ببریم.

زمان، زمان عملگرایی است. زمان، زمان دست به کار شدن و پیگیر بودن و شهامت داشتن است. در این لحظه باید برای رسیدن به خواسته ها کله شق بود. دقیقا یک کله شق هدفمند!؟

برای رسیدن به هدف باید پیگیر بود و استقامت داشت و برای آنکه بتوانید پیگیر باشید و استقامت به خرج دهید باید مثل یک کودک باشید!؟ آیا کودکی خود را به خاطر می آورید؟ اصلا یادتان هست که برای صاحب شدن یک عروسک، یک کامیون اسباب بازی یا حتی یک بستنی قیفی چقدر پافشاری می کردید؟ یادتان هست چقدر کله شق بودید و همین کله شقی، شما را به اکثر خواسته هاتان می رساند؟

شاید مساله اصلی امروزی ما انسان ها این است که گذشته خود را فراموش کرده ایم یا به دلایلی چون خرده گرفتن های دیگران، تعصبات جامعه، حرف ها و یا تمسخر های مردم نمی خواهیم که مانند آن زمان رفتار کنیم. در واقع نمی خواهیم خودمان باشیم، نمی خواهیم آنگونه که هستیم به زندگی ادامه دهیم و در عوض به سمت تبدیل شدن به نه یک شخصیت، بلکه شخصیت های جدیدی که از بیرون به ما القا شده اند متمایل می شویم.

چند روز پیش در رستورانی کودکی را دیدم که باعث شد تا به خاطرات کودکی خودم برگردم. آن پسر خردسال به خاطر آنکه پدر و مادرش سلیقه او را در انتخاب غذا نادیده گرفته بودند با لحن تاکیدی و هجی شده ای مدام و پشت سرهم، با صدای بلند می گفت: “من، این، غ، ذا، رو، ن، می، خوام!” به همین راحتی! من این غذا را نمی خواهم، من این شرایط را دوست ندارم، من خواستار آرامش هستم، من باید تغییر کنم، من باید به هدفم برسم، من باید بهتر شوم! ما چه می خواهم و چه نمی خواهیم؟ چقدر شهامت آنرا داریم تا از خواسته هایم دفاع کنیم و مهمتر از آن چقدر شهامتش را داریم تا انتظارات بیهوده دیگران را منظور و برآورده نکنیم؟!

استقامت داشتن یک مهارت است و خبر خوب آنکه تمامی مهارت ها قابل یادگیری اند اما تنها به شرط آنکه اصول آنها را بیاموزیم و آنها را مورد تکرار و تمرین قرار دهیم. برای استقامت داشتن باید اول از هر چیز خودمان باشیم. باید به اصالت خود رجوع کنیم. باید ترس ها را رها کنیم، حرف های دیگران و و ایده های بیجای دیگران را ناچیز شمرده و به خود برگشت. باید خودمان باشیم، باید جدی تر باشیم…

به خودتان نگاهی بیندازید!؟ احتمالا زیاد نمی خندید چون دیگران شما را سبک رفتار خطاب می خوانند، با اشتهاء غذا نمی خورید چون مردم رفتار شما را تائید نمی کنند، شادی نمی کنید چون اطرافیان شما را بیهوده خوش می دانند اما باید بپذیرید که اینها، همان واقعیت های شما هستند. اینها هستند که نشان می دهند شما واقعا چه کسی هستید. اینها هستند که استعداد ها، توانایی ها و موقعیت شما را مشخص می کنند. شما باید خودتان باشید و باید از دور شدن از خود فاصله بگیرید. شما همینگونه آفریده شده اید و باید بپذیرید که این واقعیت شماست. نمی توانید صلاح پروردگار را به صلاح خود بفروشید!؟

تنها انسان اصیل و آنکه فقط برای خویشتن واقعی بودن تلاش می کند می تواند تا پایان استقامت به خرج دهد. انسان های بزدل آنهایی هستند که هر بار و به نوید هرکس جهت خود را تغییر می دهند و راه دیگری را برای پیمودن انتخاب می کنند. انسان هایی که خودشان نیستند و دائما تحت تاثیر نظرات دیگران قرار می گیرند نمونه بارز حکایت پدر و پسری هستند که یکبار پدر سوار الاغ بود، یکبار پسر، یکبار هم هر دو پیاده و آخر هم الاغ سوار بر هردوشان!

با خودتان صادق باشید. ببیند در کجا از خود فاصله گرفته اید. ببینید کجا خودتان را منکر شده اید. نگاهی به اطراف بیندازید و عقب نشینی های بی دلیل خودتان را بپذیرید و در عوض و با تمام قوا، با تمام وجود فرمان به پیش صادر کنید و حتی برای لحظه ای هم از حرکت باز نایستید.

بزرگی گفته است “هرگز به خاطر آرامش، تجربه ها و باورهایتان را منکر نشوید”. تجربه ها و اعتقادات شما بیانگر شخصیتتان هستند. آنها می گویند که شما چه کسی هستید و چه توانایی هایی دارید. اگر آنها را به روی زمین رها کنید، دیگران از زیر پا گذاشتن و له کردن آنها باکی ندارند و کوچکترین شرمی نخواهند کرد و کسی که تجربیات و باورهایش را اینگونه کوچک و بی اهمیت بداند دیگر چیزی برای ادامه دادن ندارد.

درس هایی که گرفته ایم و باورهایی که داریم پایه و اساس و سوخت استقامت ما هستند. آنها را ارج نهید و هر کجا که لازم است بلند شوید و صدای خود را به گوش دیگران برسانید. زمانی که تجربه ها و باورها را منکر نمی شوید، خودتان را باور کرده اید. برای اینکه دیگران شما را باور کنند، کافی است ابتدا خودتان، خودتان را بپذیرید و باور داشته باشید تا بعد از آن جهان شما را باور کند و بطلبد.

انسان های خود باور، انسان هایی که عزت و احترام نفس خود را حفظ می کنند همیشه هدفی دارند. هدف و هدفمندی پشتوانه مستحکم و استوار استقامت داشتن است. کسانی که هدفی دارند و از اهمیت آن آگاهند، هدفمند و صبور، استقامت پیشه می کنند. آنها مصائب را به جان می خرند و در گزینش خواسته ها همواره قاطع باقی می مانند اما در راه رسیدن به آنها انعطاف به خرج می دهند.

با داشتن هدف و به واسطه خود انگاره و تصویر ذهنی که از هدفمندی به دست می آورید همیشه به خودتان رجوع خواهید کرد. همیشه به خودتان یادآور می شوید که چه هستید و چه می خواهید. چه هستید و چه ماموریتی در وجودتان نهاده شده است. زمانی که هدفمند هستید تجربیات و باورهایتان دائما یادآوری می شوند و به پشتوانه آنها و به احترام هدفی که دارید، می دانید، تسلیم شدن یعنی فراموش کردن خود، منکر شدن باور ها و تجربیات، از دست دادن رویاها و تبدیل شدن به انسانی ضعیف. تسلیم شدن یعنی فراموش کردن خودانگاره و تمامی تصویر های ذهنی مثبتی که از خودتان در آینده و شرایط آتی داشته اید. تسلیم شدن یعنی آنکه فراموش می کنیم که به واقع “این جهان، جهان تغییر است و نه جهان تقدیر!”

کسی که خود باور است، هدف هایش را برگزیده و در راه رسیدن به آنها انعطاف به خرج می دهد، طالب یادگیری خواهد بود. شما نیز باید چنین باشید. باید هر روز نکته ی جدیدی بیاموزید، باید هر روز برای بهتر شدن تلاش کنید. ببینید بهبود و پیشرفت مدام شما در کجاست چرا که کسانی که به بهبود و پیشرفت مدام توجهی ندارند به سطوح بالاتر نمی رسند و کسانی که در نقطه آغازین درجا می زنند هرگز از پس مسائل بزرگتر بر نخواهند آمد و به ناچار ترک میدان می کنند. آنچه که می دانید تعیین کننده استقامت شما است و آن چیزهایی که خواهید آموخت مشخص می کنند که تا چه حد در برابر ناملایمات آتی و احتمالی پایدار خواهید بود و استقامت به خرج می دهید!

به هر روی، استقامت، بیشتر یک میل باطنی است، یک خواسته است، یک باور از خود است. زمانی که به باور توانستن نرسیده ایم گاه زودتر از آنچه که می بایست تسلیم می شویم. گاه زودتر از آنچه که می توان ماند خودمان را می بازیم و موقعیت ها را واگذار می کنیم.

برای شکستن یک سنگ بزرگ، یک ضربه به تنهایی کافی نیست. باید ضربات متعددی به آن زد. باید بی وقفه کوبید، باید بی وقفه ضربه وارد کرد، باید بی وقفه به متلاشی شدن سنگ فکر کرد و به ضربه زدن ها ادامه داد.

استقامت رمز اول و آخر هر پیروزی است. از همان ابتدا می بایست با خود عهد بست که تا آخر و تا به نتیجه نرسیدن هرگز تسلیم نشد. از همان اول باید با خود پیمان بست که ضربه ها را آنقدر وارد کرد تا مشکلات متلاشی و خرد شوند. انسان چیزی فراتر از یک اسم، چیزی فراتر از روزمره گی است و میزان استقامت و ایستادگی هر فرد است که به او نشان می دهند او واقعا کیست.

از شرایط نترسید. شجاعانه به میان آنها بروید، با آنها روبرو شوید و برای حل چالش ها و بحران ها فکری کنید و دست به کار شوید. پاسخ ما در شرایط بحران و سختی ها به ما نشان می دهد که ما واقعا کیستیم. شرایط پیچیده و سخت به مثابه تمرینات ورزشی هستند. مشکلات باعث می شوند تا آموخته های ما از خودمان و از شرایط و محیط بیشتر شود. مسائل باعث می شوند تا به سطح بالاتری از آگاهی برسیم و همچنین در آینده تحمل مان در برابر مصائب افزایش یابد. پس به باشگاه پرورش اندام ذهن و استقامت خوش آمدید!؟

 آنها که استقامت را سرلوحه قرار می دهند همیشه قابل ستایش بوده اند و نامشان در تاریخ ماندگار شده است. به راستی، فارغ از تمامی تلقین های اطرافیان و دیگران و باورهای غلطی که تا امروز از خودتان داشته اید شما چه کسی هستید؟!!